اولین مطلب
غزل های من
تلویزیون تماشا کردن
جایی برای بازی
شیر خوردن
دنیای یاسی
سلام عزیزم چند وقتیه که دارم مرتب باهات حرف می زنم تا بری تو اتاق خودت بخوابی ولی تو که گوش نمی دیدی هر وقت می گم بریم بخوابیم زودتر از ما می ری تو رختخواب ما می خوابیدی.شب قبل اول گفتم که باید بری جدا بخوابی جواب دادی : من اگه برم تو اتاق خودم بخوابم شماها تنها می مونید و میترسید .خوشم میاد که کم نمیاری قربونت برم که به فکر ترسیدن ما هستی .ممنونم عزیزم ولی انشاءالله این برنامه بعد از سال نو اجرا خواهد شد و شما می رید تو اتاقتون می خوابید. کلا عادت داری هر جایی از خونه من که باشم شما هم با اهل و عیالتون اونجایید .و تمام حرکات منو تقلید می کنید الان هم برای بچه هاتون آشپزی می کنید . ...
نویسنده :
مامان بتی
18:27
تو چقدر زیبایی
سلام عزیزم . دوست دارم همیشه بهت سلام کنم .آخه اندازه تموم دنیا دوست دارم .امروز اولین مطلبم سرشار از عشق و علاقه است . می خوام از عشقی که نسبت به تو دارم بنویسم .اما ... نمی تونم فقط با تموم وجودم می گم که دوسسسسست دارم عزیزم . وقتی میام خونه شما خوابی .اول میام سراغ شما باید ببینمت تا آروم بگیرم می شینم کنارت نگات میکنم آخه دیووونه وار عاشقتم عزیزم . راستی تو چرا اینقدر خوشکلی ؟خدایا ممنونم .سپاسگذارم واسه این دختری که به من بخشیدی .در پناه خودت نگهش دار .آخه هر دو مون به عنایات تو احتیاج داریم .بازهم الهههههههی شکر فهمیدم ... آخر فهمیدم چه ربطی بهم داریم که پشت این همه احساس تا این همه به من نزدیک...
نویسنده :
مامان بتی
17:25